سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر و موسیقی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

ترانه

سلام

گریه

گریه،گریه،گریه گریه ی من

ناله،غصه،فریاد از دل من

می خوای بازم گریه کنم

رحمی نداری نازنین

به پات بیفتم دوباره

تا که بگی عاشقمی

می خوای بازم ناله کنم

بگم کجاست دلبر من

بگم چرا رفت اون که بود

یه عمری تاج سر من

من،من،من منه غریب

تو،تو،تو تو دل فریب

گذشت چه ساده از دلم

نشنید صدای گریه هام

فکر کنم از اول کار

فکر کرد مثِ یه دنده هام

گرفت ازم هر چی که بود

هر چی که داشتم از خدا

گل بود و پژمردگی او

بازم یه عمری چشم براه

مرد،مرد،مرد مرد صدا

شاه،شاه،شاه شاه و گدا

شیش دنگ این قلب منو

حکومتِ نگاهِ تو

گدای در به داقونت

بازم میشه فدای تو

رو در و دیوارای این

قلب ما خط خطی شده

حالا دیگه دیدن تو

واسه ما نوبتی شده

عشق،عشق،عشق عشق شما

دل،دل،دل دلبر ما

قدرتو می دونم ولی

هنوز میگی مسافری

اشکای نقره ای من

بهت می گفت همسفریم

منم منم اون که می خواد

تا پیری با تو سر کنه

توی دو عالمه خدا

دلش رو در به در کنه

اینم یکی از شعرهای دیگه من که از شهرمه

نیمه ای از دنیا

شهر من شهر تاریخی است

عشق و امید در او شیداست

بامهای عصر آینده

در درون او ناپیداست

شهر من شهر غمها نیست

شهر من شهر خاطره هاست

آسمانش چه زرد و نورانی

آدم پلید،درونش تنهاست

شهر من،شهر شاه عباس

شهر من،شهر دین و دعاست

هر طرف نگری در آن بینی

پاکیش مثال آینه هاست

شهر من،نیمی از دنیاست

هنرش نزد یک دنیاست

شهر من کوچ حادثه هاست

پاک و آرام و صاف مثل دریاست

شهر من پلی است به سوی صدا

لا به لایش پر از نوای غریب

گوشها باز می لرزند

با نواهای لال و پر ز فریب

شهر من،شهر بیدار است

خواب در چشم او رویاست

بادهای غرور و خودخواهی

در پس سکوتش بی پرواست

شهر من،کهنه و غبار آلود

شهر من،مست و خواب آلود

شهر من،مظهر نجابت و عشق

شهر من،صدای درد آلود

شهر من،با مناره های بلند

ریشه ریشه درختان کهن

شهر من،شهر فیروزه های آبی است

شهر من،ذلال و نورانی است

همه گویند نقش جهان زیباست

شهر من،اصفهان نیمی از دنیاست

لطفا نقد و بررسی وپیشنهاد های خود را در قسمت نظرات بنویسید


ترانه در عرصه هنر

سلام خدمت تمام نیکو سخنان مکتب عشق

 امیدوارم ترانه یا اشعاری که اینجا نوشته میشه بتونه برای شما دوستاران شعرو ادب لذت بخش باشه

خوب سخن کوتاه می کنم و دیگه شروع به نوشتن شعر

راستش فکر می کنم اولیش چی باشه

بازنده یا پیروز؟

وای از این کابوسِ

هر شب و هر روزم

وای از این تنهایی

وای از دیروزم

هر چه گویم نتوان پی بردن

که چه باشد حالم

حالتم افسرده

وای بر احوالم

نه مثال دیروز،نه مثال امروز

بلکه فردا هستم

در سکوت خانه

باز تنها هستم

وای از این تنهایی

وای از این رسوایی

گر چه امید به عشق

زندگی در خواب است

وای از این رویا

که پُر از ابهام است

من درختی بودم

که به تیشه زدند

ذره ذره خرد شد

تا که بر ریشه زدند

گر چه من تازه جوان

مُردنم امروز است

وای بر این مرگم

غیرتم پیروز است

فکر کنم ترانه بدی نباشه

خسته

دیگه طاقت بیداری ندارم

توی چشمام پر خواب می دونی

دارم اینجا بی تو از دنیا میرم

بی وفا حال منو نمی دونی

ای که رفتی و منم از یاد تو

بدون عشق من بوده برای تو

قدر این دلو ندونستی برو

واسه ی چی من بشم فدای تو

اما این حرفا فقط خیالمه

دل من هنوز تو رو داد میزنه

نمی تونم از تو من دل بکنم

زبونم اسمت و فریاد میزنه

خدایا کاری بکن که اون بیاد

باز توی ذهن و خیالم بشینه

اگه این کارم نمیشه ای خدا

کاری کن توی دلم اون بمیره

دیگه طاقت غریبی ندارم

می دونم آخرای عمر منه

دوست دارم یه بار دیگه ببینمت

غم تو آتیش به جونم میزنه

بله بهتر است مجموع تفکر و اندیشه های خود را روی هم بگذاریم و هنرمندان خوبی در عرصه شعر و شاعری شویم.